گفتمان سازی ، روشنگری و امید آفرینی را با دقت ، هم اندیشی و کار شبانه روزی پیگیر شوند.
بسیاری از مدیران در پایتخت و استان های سراسر کشور تصور می کنند ، اطلاع رسانی به معنا کارهای نمایشی، نقد دیگران، نشان دادن خود و به راه انداختن شو به جای گزارش دهی منظم خدمات به افکار عمومی است!.
گروهی از مدیران دولتی و مسئولان روابط عمومی ها که عدد شان قابل توجه هم هست ، تلاش می کنند در گوشه ای دنج بدون ارتباط با افکار عمومی از طریق رسانه های معتبر به عنوان ماشین امضاء دوره مدیریت شان را طولانی و حقوق ، پاداش و مزایا دریافت کنند.
یکی از مهم ترین دلایل عقب ماندگی ها در بسیاری از زمینه ها همین نگاه و رفتار ناثواب این گروه از مدیران و کارکنان به خصوص در بخش های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است که متاسفانه سبب ناامیدی هایی در مردم می شود.!
گروهی از مدیران هم که متاسفانه با سفارش و رانت منصوب شده اند، به کلی در مسیری نادرست و به کلی غلط گام بر می دارند و انعکاس هر گونه عملکرد " ارائه کارنامه" و بیان دستاوردها را ریا فرض می کنند و خود را به اصطلاح کاتولیک تر از پاپ می نمایانند.!
آقای استاندار، به درستی می دانید،همه مدیران بی استثناء باید هر روز و هفته در خصوص خدمات انجام شده به جامعه به دور از وعده و ایجاد انتظار هم چنین بیان دستاورد به افکار عمومی با وجود مشکلات، گرانی ، تورم و بیکاری در جامعه امید آفرینی کرده و مسائل را به درستی تبیین کنند و این امر به دانش و آگاهی نیاز دارد.
مقوله عدم اطلاع رسانی به هنگام، حرفه ای ، مناسب و متناسب زمان و مکان و جغرافیا و امید آفرینی از آن مسائلی است که تعطیلی بردار نیست وبرای تحقق این هدف عالی باید به کمک دستگاههای فرهنگی در کشور و در استان ها و همراهی مدیران اجرایی نهضتی شکل بگیرد و کوتاهی در این عرصه " جنگ رسانه ای " ظلم به مردم و نظام است.
می دانیم و می دانید، درشرایط کنونی همه مردم ایران به خصوص مسئولان سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، امنیتی، دفاعی، فرهنگی و هنری بخش های دولتی و خصولتی و تعاونی و خصوصی اعتقاد دارند – کارها و خدمات به مردم که صاحبان اصلی انقلابند ، در زمان خود و با بیان درست و علمی گزارش نمی شود.
برای پیاده سازی جدی این مهم باید در هر استان یک کارگروه حرفه ای از افراد زبده و معتبر ، دور اندیش و دارای کارنامه شکل بگیرد و اطلاع رسانی دقیق، صحیح و سریع را اداره کنند. مقصود هدایتگری امر اطلاع رسانی و جهت دهی جامعه نیست.
بسیاری از مدیران استان گیلان در گذشته و برخی تا هم اکنون بر این باور بودند، همین مقدار که چند دقیقه ای جلوی دوربین صدا و سیما قرار بگیرند و گزارشی سالانه بدهند ، تنویر افکار عمومی و بیان دستاورد کرده اند، که با وجود فناوری های نوین و ابزار پیشرفته انتقال پیام بسیار اشتباه است.
تایید می کنید ، امروز در عصر حکمرانی قدرت رسانه ها، بیشتر امور در دست فضای مجازی و پلت فرم های متنوع داخلی و خارجی است ، از این رو باید مدیران به این بخش های توجه زیادی کنند.
مدیرانی که در طول یک روز و هفته و ماه عملکرد مفید و موثر و قابل ارائه ای دارند وهمیشه آماده گفت و گو و مصاحبه و نشست هایی امثال آن هستند و اغلب هم خودشان تقاضای مصاحبه های علمی و حرفه ای می دهند، کسانی هستند که باید قدرشان را دانست.!
پیشنهاد می کنم، یکی از معیارهای ارزیابی مدیران در گیلان " سایر استان ها چنین کاری کاری را در دستور کارشان قرار دهند" ، گزارش عملکردها، بیان دستاوردها و گفت وگو با مردم از مسیر رسانه باشد که در این صورت مدیر دارای کارنامه قابلیت ارائه حضور در صحنه را پیدا خواهد کرد.
قابل توجه آقای استاندار:
اقای استاندار متاسفانه در استان گیلان به جرائت می توان ادعا کرد بیش از 90 درصد مدیران بعلاوه مسئولان روابط عمومی ها از بیان خدمات و گزارش دهی منظم به مردم ، گفتمان سازی و روشنگری پرهیز می کنند که یکی از دلایل عدم توانایی در بیان و شرکت در جلسات مکرر نشست های درون و برون سازمانی است.
علت دیگر این نگاه همان است که اساسا نیازی به گزارش به افکار عمومی را احساس نمی کنند و اعتقاد دارند – اگر کاری صورت گرفته مردم در میدان مشاهده می کنند که بسیار درک نادرست و ارزیابی و نگاه غیر علمی و غیر حرفه ای است.
بعنوان یک روزنامه نگار با 44 سال سابقه فعالیت در رسانه های مختلف کشوری و استانی اعتقاد راسخ دارم ، باید نگاه مدیران استان گیلان به طور کامل در این خصوص تغییرداد.
برخی مدیران عقیده دارند، اگر مصاحبه ای انجام شد و رسانه طبق قرار داد وجهی در خواست کرد، این پرداخت ناممکن یا غیر ضروری است در حالی که برای یک مصاحبه متنی و یا صوتی ، تصویری یک گروه دو تا پنج نفری به صحنه می آیند و این افراد که با تنها با تنفس اکسیژن ادامه حیات نمی دهند و مخارجی دارند.
به خوبی آگاهید که برای یک گفت و گو و مصاحبه حضوری حداقل از یک تا دو روز قبل باید مطالعاتی بشود و متن ، عکس و فیلم پس از آماده شدن " تدوین" در نشریه کاغذی " روزنامه " و یا فضای مجازی منتشرشود که چون رسانه ها خصوصی هستند و هزینه خاص خود را دارند دستمزد افراد و هزینه های انتشار و چاپ باید از چه ناحیه ای تامین شود.؟
درمرکز استان گیلان هم اکنون دو گروه رسانه ای تاسیس شده اند که این اقدام در کشور بی مانند و برای اولین بار انجام می شود و این گروه های رسانه ای رسالت بزرگ اطلاع رسانی و گزارش عملکردی و بیان دستاوردها را با مثبت اندیشی، گفتمان سازی و روشنگری تهیه، تولید ، تدوین بدون وابستگی و انتشار بعهده دارند و ضروری است مدیران برای سالم سازی محیط رسانه ، همکاری های قانون مدار و پرداخت های قانونی با این گروه ها تعامل و همراهی مستمر و جدی داشته باشند.
بعلاوه آنکه ، باید با همه رسانه های معتبر، دارای کارنامه ، خیر خواه و مثبت اندیشی و حرفه ای توجه خاصی بشود و برای این مهم نیاز به یک نوع ساماندهی است که خاص گیلان هم نیست .
پیشنهاد های مفید و موثر:
اقای استاندار، که شما خودتان شخصیتی رسانه ای ، با تجربه ، دور اندیش و متعهد به مسائل جامعه هستید – شایسته است برای تغییر چهره ی استان گیلان به عنوان یک استان فرهنگی در گام نخست در جلسات عمومی در استانداری یا هر مکان دیگری به مدیران توصیه شود با رسانه های شناسنامه دار و معتبر و افراد سرشناس رسانه ای همکاری تنگاتنگ و مداوم داشته باشند.
در گام بعدی یک کارگروه رسانه ای به صورت مستقل به پیوست شورای اطلاع رسانی استان تشکیل شود که این کارگروه را به دور از نگاههای سیاسی و جناحی و رانت ، افرادی شامل شوند که به اصطلاح کاربلد ، دلسوز و همراه باشند و برای این کارگروه هر نوع هزینه ای یک سرمایه گذاری بزرگ است.
روابط عمومی ها و رسانه های معتبر به کمک ارشاد گیلان و دیگر دستگاههای فرهنگی و اجرایی تقویت شوند تا امکان ادامه حیات و اساسا انگیزه فعالیت داشته باشند در غیر این صورت بسیاری از افراد معتبر رسانه های صحنه را ترک می کنند که در سال های اخیر چنین شده است.!
ارزیابی و اعتقاد نویسنده این است که، در شرایط کنونی فعالیت های رسانه ای دستگاههای اجرایی " به جز تعداد انگشت شماری" قابل دفاع نیست و این ها به زیان استان و شخص استاندار تمام خواهد شد که در گذشته چنین شد.!
به بیان ساده بین آنچه در یک دستگاه اجرایی و فرهنگی انجام می شود با آنچه به مردم گزارش می شود تناسبی وجود ندارد باید برای این امر مهم چاره اندیشی شود.
جناب دکتر حق شناس به خوبی آگاهید، یکی از ارکان مهم هر رسانه ای مطالبه گری دقیق، متعهدانه و دلسوزانه و البته مستقل است که مجموعه های کم کار و کم انگیزه را بیندازد و این مهم به برنامه ریزی ، مدیریت و دور اندیشی نیاز دارد.
نویسنده به عنوان نویسنده و مدرس دانشگاه اوایل زمستان سال 1403 به سه اداره کل و مشخصا پارک علم و فناآوری و نیز آموزش فنی حرفه ای استان سری زدم . نخست آنکه روابط عمومی این مجموعه ها متناسب با اقدامات و ماموریت ها در صحنه نیستند و نیازمند آموزش و ارتباط با رسانه ها هستند.
این گروه از روابط عمومی ها و چند روابط عمومی دیگر مرکز استان که با آنها ارتباط گرفتم توان و تمایل چندانی به اطلاع رسانی نداشته و یا آنکه عملکردی برای اطلاع رسانی و گزارش به مردم ندارند. چنین روابط عمومی هرگز نخواهد توانست میان سازمان و جامعه پل ارتباطی باشند و جالب اینکه آماده گی برون سپاری وظایف خود را ندارند که باید در این خصوص چاره اساسی کرد.
اقای استاندار از بیشتر روابط عمومی های فرمانداری های شما تا روابط عمومی شهرداری ها که برخی شان را با نگاه مدیر سازمان در حد یک راه پله جا داده اند و بعضی ها در اتاق شیک با تعدادی نیروی و امکانات به اصطلاح در صحنه حضور دارند – تقریبا هیچ خروجی از آنها مشاهده نمی شود و این امر برای جهاد تبیین و بیان دستاوردها فاجعه است.
البته در میان 120 دستگاه اجرایی ، فرهنگی و اقتصادی می توان حداکثر به 10 درصد شان اشاره کرد که تا حدی زیادی کارآمدی داشته و در هفته چند مطلب را به جامعه انعکاس می دهند و این ظلم به نظام و انقلاب و مردم است و مهم تر از همه ظلم به بالاترین مقام اجرایی استان تلقی می شود.
اقای استاندار قصد دیدار با شما را داشتم و موضوع را دو باراز طریق معاون روابط عمومی استانداری به دفتر شما اعلام، ولی پاسخی دریافت نشد و لذا از این پس نظرات و واکنش ها را از طریق رسانه اعلام و متن کامل برای شما و معاونان استانداری ارسال می شود. حال صلاح مملکت خویش خسروان دانند.
از ما گفتن بود و تکلیف از گردن ما ساقط شد و بقیه ماجرا به شما و دیگر مدیران مربوط می شود.
اینکه در جلسات به صورت دستوری اعلام شود که باید این کار بشود و آن کار نشود به نظر مشکلی حل نخواهد شد و باید به میدان آمد و نظرها، راهکارها، پیشنهادها و ایده ها را شنید و آنها که مناسب شرایط زمانی و مکانی با توجه به شرایط قابل اجرا هستند را به مورد اجرا گذاشت. یا علی مدد
مجید محمدپور – نویسنده، روزنامه نگار و مدرس دانشگاه